loading...
حسن محمدی
آخرین ارسال های انجمن
حسن محمدی بازدید : 218 جمعه 25 مرداد 1392 نظرات (0)

امام باقر (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) خالد بن وليد را (كه يكى از شجاعان بود) همراه جمعى به سوى طايفه اى از بنى المصطلق بنام طايفهبنى خزيمه كه تا آن زمان تسليم حكومت اسلامى نشده بودند (و از ناحيه آنها احساس خطر مى شد) فرستاد، با توجه به اينكه بين آنها و طايفه بنى مخزوم (كه خالد از اين طايفه بود) كينه و عداوتى وجود داشت .
هنگامى كه خالد با همراهان بر آن قوم وارد شدند، آنها اطاعت از رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را پذيرفتند و در اين مورد نامه اى تنظيم نموده بودند (و در اين صورت نمى بايست به آنها حمله شود).
خالد (كه آدم بى توجه و بى احتياطى بود) اعلام كرد كه مردم نماز صبح جمع شوند، پس از نماز دستور حمله به آنها را داد و خود نيز جلودار حمله بود، عده اى از طايفه بنى خزيمه را كشتند و اموال آنها را به غارت بردند و نامه آنها را گرفته و به حضور پيامبر (صلى الله عليه وآله ) باز گشتند.
وقتى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله ) از ماجرا مطلع شد، رو به قبله ايستاد و گفت : خدايا من از آنچه كه خالد انجام داده است بيزارم .
فروا على (عليه السلام ) را خواست و به او فرمود: برو نزد طايفه بنى خزيمه ، و از آنها در مورد آنچه خالد با آنها رفتار (وحشيانه ) كرده معذرت خواهى كن و رضايت آنها را جلب نما و برگرد، سپس پيامبر (صلى الله عليه وآله ) پاى خود را بلند كرد و به زمين گذاشت و فرمود: قضاوت زمان جاهليت را زير دو پايت قرار بده .
اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نزد طايفه بنى خزيمه رفت و آنها را خشنود و راض نمود و نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله ) برگشت .
پيامبر (صلى الله عليه وآله ) به على (عليه السلام ) فرمود: آنچه كه انجام دادى به من خبر بده .
على (عليه السلام ) عرض كرد: اى رسول خدا! رفتمو براى هر خونى كه از آنها ريخته شده بود، ديه (خونبها) قرار دادم و به صاحبانش پرداختم و حتى در مورد جنين آنها مالى دادم ، از اموالى كه برده بودم زياد آمد، از زيادى آن مال قيمت كاسه سگ آنها و ريسمان آبكشى آنها را كه شكسته و پاره شده بود نيز پرداختم ، و باز از مال زياد آمد، در برابر ترس و وحشتى كه به زنان و كودكان آن طايفه وارد شده بود، مبلغى پرداختم ، باز زياد آمد، زيادى را براى آنچه آشكار و پنهان (از نظرها) بود پرداختم ، باز ديدم هنوز اهالى دارم همه آنها را به آنها دادم تا از تواى رسول خدا راضى گردند.
پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: يا على اعطيتهم ليرضو عنى رضى الله عنك يا على انما انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لانبى بعدى . (14) 
الى على به آنها آن قدر مال دادى تا از من راضى شدند، خداوند از تو راضى باشد، اى على جز اين نيست كه نسبت توبه من همچون نسبت هارون به موسى بن عمران است ، جز اينكه بعد از من پيامبرى نخواهد بود.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سایتی با امکانات بروز - با آپدیت هفتگی - با تبادل اطلاعات و آماده برای تبادل اطلاعات در مورد صنعت لبنیات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    این سایت تا چه حد انتظارات شما رو برآورده کرده؟
    صفحات جداگانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2970
  • کل نظرات : 86
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 288
  • آی پی امروز : 494
  • آی پی دیروز : 150
  • بازدید امروز : 1,004
  • باردید دیروز : 370
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,374
  • بازدید ماه : 7,959
  • بازدید سال : 94,872
  • بازدید کلی : 2,309,634
  • کدهای اختصاصی


    ختم صلوات

    ابزار نمایش اوقات شرعی

    وضعیت آب و هوا

    حديث تصادفی

    آیه الکرسی
    ترجمه آیه الکرسی
    خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌گیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند. و به چیزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌یابند. کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست، و اوست والاى بزرگ. * در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. * خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‌برد. و [لى‌] کسانى که کفر ورزیده‌اند، سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند