منقذين اصبغ اسدى گويد: (در شب نيمه شعبان در خدمت اميرالمؤ منين (ع ) بودم ، امام
سوار شترى شدند و براى كار مهمى به دهى رفتند، در اثناى راه در جايى فرود آمدند و
خواستند كه تجديد وضو نمايند، من افسار شتر را داشتم ، يك مرتبه گوش هاى شتر
تيز و مضطرب شد كه نتوانستم آن را نگه دارم ؛ امام پرسيد: چه شده است ؟
عرض كردم : شتر چيزى ديده كه اين طور بى تابى مى كند.
امام نگاه كرد و فرمود: درنده اى است ؛ ذوالفقار را برداشت و نعره اى زد و چند قدم
برداشت ؛ آن درنده شير بود چون صداى امام را شنيد نزديك آمد و مانند گناهكاران ، سر
در پيش انداخت ؛ امام دست دراز كرد موى گردن شير را گرفته و فرمود: مگر نمى دانى من
اسدالله و ابوالاشبال (پدر بچه شيرها) و حيدرم ، قصد شترم را نمودى ؟
شير به زبان فصيح عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (ع )! هفت روز بود كه شكارى به دستم
نيفتاد و گرسنگى بى طاقتم كرده است ، از دور شبح شما را ديدم
خجل كه خداى تعالى بر من گوشت دوستان و عترت شما را حرام گردانيده و بر دشمنان
شما حلال نموده است .
امام دست بر پشت شير كشيد و با او حرف زد تا آن كه عرض كرد:
يا ولى الله ! گرسنگى ، گرسنگى ؛ امام دست برآورد و فرمود: خداوندا! به حق محمد و
آل محمد (ص ) او را روزى ده ؛ همان حال ، چيزى نزد شير آمد و به خوردن
مشغول شد.
بعد امام پرسيد: مسكن تو كجاست ؟
گفت : كنار رود نيل .
فرمود: اين جا چه مى كنى ؟
عرض كرد: به قصد زيارت شما به حجاز آمدم ، در آن جا كوفه را نشان دادند و نزد شما
آمدم ، حال اجازه رفتن مى خواهم كه دو پسر و جفتى دارم كه از من بى خبرند.
چون اجازه گرفت ، عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (ع )! در اين سفر به قادسيه مى روم و از
گوشت سنان بن و اهل شامى كه از دشمنان شماست ، و در جنگ صفين گريخته ، توشه راه
كنم . امام دعا كرد و شير رفت ).
منقذبن اصبغ گويد:(متعجب و حيران شدم كه امام فرمود: اى منقذ! از اين واقعه تعجب
نمودى ؟! بدان خدايى كه دانه را مى روياند و خلق را مى آفريند، اگر از معجزاتى كه
رسول خدا به من تعليم داده ، ظاهر كنم مردم به گمراهى مى افتند؛ و بعد امام متوجه نماز
شد و پس از آن نمازش تمام شد در خدمتش بودم تابه قادسيه رسيديم كه هنگام اذان
صبح بود؛ و در ميان مردم غوغايى بود كه مى گفتند: سنان بن و
اهل شامى را شيرى خورد و استخوان هاى بدنش را نشان دادند؛ من واقعه سخن گفتن شير را
با امام را براى مردم نقل كردم ، مردم دويدند و به خدمت امام رسيدند و از وجودش تبرك مى
جستند.)
سایت اصلی
با سلام و تشکر از شما بازدید کننده عزیز
برای استفاده از مطالب جدید می توانید به سایت اصلی مراجعه نمایید