زنان , بخشى از جامعه انسانى اند كه در حوزه ايمان و كمال , تفاوتى
با مردان ندارند و گاه به چنان مقامى دست مى يابند كه مردان بايد از آنان
درس تقوا, شجاعت , ديانت و خضوع در برابر پروردگار
بگيرند.
قـرآن كـريـم در يـك دعوت عمومى مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا آمنوا , و راه كمال را با استمرار
حـركـت در مسير ايمان , براى هر زن و مرد ترسيم مى كند و مثال هايى از افراد نمونه را ـكه در آن
هـم سـخـن از مـرد اسـت و هم زن ـ براى عبرت افراد جامعه مثل مى زند تا راه صعود به قله بلند
ايمان براى زن و مرد روشن تر شود.
زنـانـى از هـمـيـن جـامعه دعوت شده بوده اند كه با تربيت نفس خويش و حركت در راه رضايت
محبوب , چنان ذوب در معشوق شوند كه از آنان بايد به عنوان الگو نام برد.
در ايـن راسـتـا, آسـيـه بانويى نمونه و الگويى براى زن و مرد در نفى ستمگرى , شرك و كفر و نيز
گرايش به توحيد و يكتاپرستى است .
درحـقـيـقت هركس در اثبات اين حقيقت تلاش كند, ظلم را درهم شكند و براى رسيدن به مقام
قرب الهى استقامت ورزد, الگو است .
آسيه در خانه اى زندگى مى كند كه صاحب آن خانه (فرعون ), ادعاى اناربكم الاعلى دارد و شعار
مـا عـلـمـت لـكـم من الهه غيرى را سرمى دهد واين زن در ميان اين ادعا و شعار, سخن از توحيد
مـى گـويـد و بـراى نـفـى بـيـدادگـرى , وحشيانه ترين شكنجه ها را تحمل مى كند, تا آن جا كه
نامش زينت بخش قرآن مى شود.
اين در حالى است كه فرعون مردى است كه لايق نام انسان هم نيست .
مـريـم , در مـيـان بسيارى از مردان , چنان لياقتى مى گيرد كه چون مادرش پس از تولد مريم به
پروردگار مى گويد: وانى اعيذها بك وذريتها من الشيطان , خدايا! من , اين دختر و فرزندانش را از
شـر شيطان , به تو پناه دادم , خداوند پاسخش مى دهد: فتقبلها ربها بقبول حسن , پس خداوند, او را
به نيكويى پذيرفت .
در صورتى كه پروردگار درباره ساير مردم مى فرمايد: انما يتقبل اللّه من المتقين , اين جا سخن از
پذيرفتن عمل است و در خصوص حضرت مريم , گوهر ذات عامل قبول مى شود.
مـريـم يـك زن است كه پروردگار او را مى پذيرد و در موردش مى فرمايد: وليس الذكر كالانثى ,
هرگز پسر,جوهره اين دختر را ندارد و هرگز ازمرد, كار اين زن برنمى آيد.
مرد, بدون زن نمى تواند فرزندى به دنيا آورد.
مريم بدون مرد, عيسى را به دنيا آورد و از او الگويى براى جامعه بشرى ساخت .