مادر استاد شهيد «مطهرى» كه از زنان فهميده و با سواد و سخنور روزگار ماست، در مورد شهيد مطهرى كه فرزند چهارم ايشان بود، فرمود: در زمانى كه استاد مطهرى را هفت ماهه حامله بودم، در خواب ديدم كه در مسجد «فريمان»، تمام زنان روستا نشستهاند و من نيز آن جا هستم. يك دفعه ديدم كه خانمى محترم و بزرگوار كه مقنعه داشت واردشد، در حالى كه دو خانم ديگر همراه ايشان بودند. هر يك گلابپاشىرا در دست داشتند. آن خانم به دو زن همراه خود گفت: «گلاب بريزيد» و آنها روى سر تمام خانمها گلاب پاشيدند. وقتى به من رسيدند، سهدفعه روى سرم گلاب ريختند. ترس مرا گرفت كه نكند در امور دينى و مذهبىام كوتاهى كرده باشم. ناگزير از آن خانم پرسيدم: «چرا روى من سه دفعه گلاب پاشيدند؟»
ايشان در جواب گفت: «براى آن جنينى كه در رحم شماست. اينبچه به اسلام خدمتهاى بزرگى خواهد كرد.»
لذا وقتى مرتضى به دنيا آمد، با بچههاى ديگر فرق داشت؛ بهطورى كه در سه سالگى، كت مرا بر دوش مىانداخت و به اتاقى دربسته مىرفت و در حالى كه آستينهاى كت به زمين مىرسيد، بهنمازخواندن مىپرداخت.(5)
رسول اكرم(ص) مىفرمايد: «خوشبخت كسى است كه در شكم مادر سعادتمند باشد.»
سایت اصلی
با سلام و تشکر از شما بازدید کننده عزیز
برای استفاده از مطالب جدید می توانید به سایت اصلی مراجعه نمایید