خبرگزاری فارس: کتاب منتهى الآمال در زمان حیات محدّث قمى چند بار به زیور طبع آراسته و کتاب نیز به وسیله ایشان تصحیح شده است. نسخه چاپى تصحیح شده توسّط خود وى، ناسخِ نسخههاى خطّى منتهى الآمال است.
کتاب منتهى الآمال، اثر محدّث نامى، حاج شیخ عباس قمى (حدود 1359-1290ق) است، که درباره زندگانى پیامبر گرامى اسلام و خاندان بزرگوار آن حضرت به نگارش درآمده و یکى از بهترین و مستندترینِ کتابها در این موضوع است. این کتاب ارزشمند، از زمان نگارش آن (به سال 1350 ق) تاکنون دهها بار به چاپ رسیده و به زبانهاى عربى، اردو و... نیز ترجمه شده و همواره مورد استقبال خوانندگان عام و خاص قرار گرفته است.
محدث قمى در این کتاب از معتبرترین منابع روایات و گزارشهاى تاریخى، حدیثى، رجالى، تفسیرى، تراجم، انساب و... استفاده کرده و گلچینى از روایات، کتب سیره و... را درباره چهارده معصوم(علیهم السلام) گردآورى کرده است. وى براى استوارى متن، از سرودههاى شاعران و دستاوردهاى علماى لغت، صرف و نحو و دانشمندان علم نسب و جغرافى دانان نیز بهره گرفته است.
از آنجا که این کتاب در دهه پایانى عمر محدث قمى(ره) به نگارش آمده، لذا از استوارى بیشترى برخوردار بوده و نویسنده، روایات ضعف و منفرد را نقل نکرده است.محدث قمى در رابطه با سیره امام حسین(ع) به موضوع سیره نگارى و نحوه آن پرداخته و اهتمام او در راستى و درستى نقل احادیث، تاریخ و سیره گذشتگان روشن است، که در اینجا به نمونههایى از آن اشاره مىکنیم:
»... شایسته است که شیعیان، عموماً و ذاکرین، خصوصاً ملتفت شده، در این سوگوارى و عزادارى بر وجهى سلوک کنند که زبان نواصب دراز نشود و اقتصار بر واجبات و مستحبات گردد، از استعمال محرمات، از قبیلِ غنا - که غالباً نوحههاى لطمه خالى از آن نیست- و از اکاذیب مفتعله و حکایات ضعیفه مظنونة الکذب، که در جملهاى از کتب غیرمعتبره، بلکه نقل از کتبى که مصنّف آنها از متدیّنین اهل علم و حدیث نیست، احتراز نمایند و شیطان را در این عبادت بزرگ- که اعظم شعائر اللَّه است- راه ندهند؛ و از معاصى کثیره که روح عبادت را مىبرد، بپرهیزند، خصوصاً ریا و کذب و غنا، که در این عمل سارى و جارى شده است و کمتر کسى از او مصون است. و صواب چنان است که در این مقام چند خبرى در بزرگى عقابِ هر یک مذکور شود، شاید اگر کسى خداى نخواسته مبتلا شود، مرتدعشود.
... اما ریاء: پس در کتاب و سنت، آیات و اخبارِ بسیار وارد شده بر مذمّت و وعید بر آن، و در حدیث نبوى(ص) است که: »ادنى ریا شرک است«. و نیز از آن حضرت مروى است که: »آتش و اهل آتش صیحه و فغان مىکشند از اهل ریا«. عرضه داشتند، یا رسول اللَّه: آتش نیز به فغان مىآید؟ فرمود: »بلى، از حرارت آتشى که ریاکاران به آن معذب مىباشند«.
... و اما کذب: پس آیات و اخبار در مذمّت آن و مفاسد آن در دنیا و آخرت از حیّز شمار بیرون است، و حق تعالى لعنتِ خود را بر کاذبین قرار داده، و هم فرموده: »انّما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون؛ جز آنان که ایمان نیاورند، کسى دروغ نبندد«. و اگر نبود در مذمّت کذب جز همین آیه کریمه، هر آینه وافى بود تا چه رسد به آیات کثیره.
... و بالجمله، مفاسد و خرابىِ حال دروغ گو بسیار است و شیخ استاد، محدّث متبّحر، ثقه جلیل القدر، آقا حاج میرزا حسین نورى - طاب ثراه- در »لؤلؤه و مرجان« خلاصه مفاسد و آثار دروغ را که از آیات و اخبار استفاده کرده و به رشته مختصرى در آورده و به جهت سهولت و در نظر داشتن آن، آن مفاسد و آثار را به چهل عدد شمارش کرده [است].... و چون مفاسد دروغ را دانستى، پس بدان که جملهاى از فحولِ فقها مطلق کذب را از گناهان کبیره شمردهاند، چه مفسده بر او مترتّب بشود و چه نشود.
این است که حال کذب بى مفسده، و اگر مفسده بر او مترتّب شود، خصوصاً اگر دینى باشد و سبب ضعف عقیده مسلمانى یا افترائى به امامى یا توهین قدر اهل بیت(علیهم اسلام) شود، البته صد مرتبه بدتر و گناهش بیشتر است، و اگر کذب بر خدا و رسول(ص) و ائمه(ع) باشد، که حالش معلوم است، مبطل روزه و موجب کفاره است.
... از این جهت، از مرحومِ فقیه زاهد ورع جناب حاج ملا محمد ابراهیم کلباسى(طاب ثراه) نقل شده- چنان که در [کتاب] شفاء الصدور [فى شرح زیارة العاشور] است- که وقتى یکى از فضلاى با دیانت اهل منبر در محضر آن جناب گفت در ذیل قصهاى که سید الشهداء (علیه السلام) فرمود: »یا زینب، یا زینب!« آن فقیه ورع، بى محابا در ملأعام به آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشکند، امام دو دفعه یا زینب نفرمود، بلکه یک دفعه فرمود!
اینک سلسله جلیله اهل منبر، حال خود را در این باب ملاحظه کنند، و از مفاسد کذب فى الجمله آگاه شوند، و مطالب دروغ و روایات مجعوله را ترک کنند، بلکه نقل نکنند، هر چه دیده یا شنیدهاند، و اقتصار کنند بر مطالبى که ناقل آن ثقه باشد.سید بن طاووس در »کشف المحجّه« از رسائل کلینى نقل کرده، که آن بزرگوار به سند خود روایت کرده از حضرت باقر(ع)، و از جمله فقرات آن این است: »و لا تحدّث الّا عن ثقة فتکون کذّابا و الکذب ذلّ«؛ یعنى حدیث مکن، مگر از شخص ثقه و گرنه دروغگوى خواهى بود، و دروغ ذلّت است؛ یعنى سبب ذلت و خوارى است.
... و اما غنا: پس شکّى نیست در حرمت و مذمّت گوش دادنِ آن مطلقاً، چه در مصیبت و مرثیه خوانى حضرت سید الشهداء(ع) باشد، یا غیر آن.... و در مقّمه کتاب »اربعین الحسینیه«، نصیحت بالغه و موعظت جامعه ذکر شده، که ایرادش در اینجا مناسب است. فرموده: »لازم است که متدینین از مذهبِ اثنى عشریه آگاه شوند، که در عصر ما شعرى در مذهب شیعه شایعتر از مراسم تعزیه دارى و گریستن بر مصائب سید مظلومین علیه السلام نیست، بلکه اکثر آثار و سنن و آداب شرعیه مهجور شده، جز توسل به حضرت سید الشهداء(ع) که مایه امیدوارى شیعه است و روزبه روز در ترقّى و کمال است.
پس شایسته باشد، که حدودِ این عمل به طورى مضبوط شود که مطابق قواعد شرع اقدس باشد و مورد طعن و اعتراض مذهب خارجه نباشد و چون در این زمان، معاشرت و مخالطت کامله است میان اهالى این مذهب با مذاهب دیگر، و واقعه کربلا و ابتلاى حضرت سید الشهداء(ع) در اکثر تواریخ ملل مذکور و مضبوط است، شایسته باشد که در مجامع تعزیه دارى از امور مبتدعه و منهیات شریعت مقدسه احترازِ تمام نمایند؛ مانند نواختن سازها و خوانندگىهاى طربآمیز، و بسا باشد که مجالس لهو و لعب به پرداختگى بعضى از مجامع تعزیه دارى نباشد!
در حدیثى، حال این گونه مردم بیان شده، که گفتهاند: »یطلبون الدنیا بأعمال الآخرة«؛ این حرکات موجب محرومیّت از ثوابهاى عظیمه خواهد شد. شیطان را عداوت تامّى با نوع انسان است؛ پس هر عملى که نفعش بیشتر باشد، توجّه شیطان به اِفساد آن عمل زیاده خواهد شد؛ مانند توسّل به حضرت سید الشهداء (ع) که به حسب ضرورت دین و اخبار ائمه طاهرین(ع) موجب رستگارى و نجات دنیا و آخرت است.
و هر عملى که موجب فوائد دنیویه شود، نااهلان توجّهى تام و هجومى عام در آن عمل خواهند نمود؛ مانند ذکر مصائب، که یکى از وسائل معتبره معاش شده و جهت عبادت کمتر ملحوظ مىشود و نهى از منکر نیست و جملهاى از ذاکرین مصائب، باک از اختراعِ وقایع مبکیه ندارند، بسا باشد که اختراعِ سخن کند و خود را مشمول حدیث: »من ابکى فله الجنّه« بداند و به طول زمان، همان حرف دروغ، شیوعى در تألیفات جدیده پیدا کند و هر گاه محدّثِ مطّلعِ امین، منع از آن اکاذیب نمایند، نسبت به کتابى مطبوع یا به کلامى مسموع دهد یا تمسّک به قاعده تسامح در ادلّه سنن نماید، و دستاویز نقلهاى ضعیفه قرار دهد، موجب ملامت و توبیخ ملل خارجه خواهد شد؛ مانند جملهاى از وقایع معروفه که در کتب جدیده مضبوط و نزد اهل علم و حدیث عین و اثرى از آن نیست؛ مانند عروسى قاسم در کربلا، که در کتاب »روضة الشهداء« تألیف فاضل کاشفى نقل شده.
... چقدر شایسته و لازم است، سلسله جلیله اهل منبر و ذاکرین مصیبتِ سیّد مظلومان را - که دامنِ همّت بر کمر زدند و علم تعظیم شعائر اللَّه را بر دوش کشیدند و براى تنظیم این مشعرِ عظیم، نفوس خویش را مبذول داشتند- ملتفت باشند که این عبادت مانند سایر عبادات است.و این عمل آن گاه عبادت شود که در هنگام به جاى آوردن، جز رضاى خداوند و خشنودى رسول خدا و ائمه هدى(صلوات اللَّه علیهم اجمعین)، غرض و مقصدى در نظر نباشد و از مفاسدى که بر این کار بزرگ طارى و سارى شده، در حذر باشند که مبادا -العیاذ باللَّه- اقدام کند .
در این عبادت عظیم براى تحصیل مال و جاه یا مبتلا شود به دروغ گفتن و افترا بستن بر خداى تعالى و بر حجج طاهره و علماى اعلام، و غنا خواندن و اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن، و بى اذن، بلکه با نهى صریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر بالا رفتن، و آزردن حاضرین در نکردن گریه به کلمات بلیغه، و ترویج باطل در وقت آل محمد(علیهم السلام)، و برانگیختن فتنه، در اعانت ظلمه، و مغرور کردن مجرمین، و متحجّرى نمودن فاسقین، و کوچک نمودن معاصى را در نظر، و خلط کردن حدیث به حدیث دیگر به طور تدلیس، و تفسیر آیات شریفه را به آراى کاسده، و نقل اخبار به معانى باطله فاسده، و فتوا دادن با نداشتن اهلیّت آن، چه به حق یا به خلاف آن، و تنقیص انبیاى عظام و اوصیاى کرام(ع) به جهت بزرگ کردن و بلند نمودن مقامات ائمه(ع)، و متوسّل شدن براى زینت دادن کلام، و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایات مضحکه و اشعار فجره و فَسَقه در مطالب منکره، و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال، و ذکر کردن شبهات در مسائل اصول دین بى بیان رفع آن یا نداشتن قوه آن، و خراب کردن پایه اصول دین ضعفاى مسلمین، و ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیتِ نبوت(ع) است، و طول دادن سخن به جهت اغراض کثیره فاسده، و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز، و امثال این مفاسد که لا تعدّ و لا تحصى است«.
علاوه بر اینکه مباحث کتاب منتهى الآمال به طور گزیده و مستند است، مشتمل بر نثرى روان، امروزى و داراى نوآورىهایى نسبت به کتابهاى دیگر است، که گوى سبقت را از دیگر تألیفات ربوده و از زمان تألیف، مورد توجّه علما و فضلا قرار گرفته است.محدّث قمى در طول حیات خود، چندین بار کتاب منتهى الآمال، مفاتیح الجنان و برخى دیگر از تالیفاتش را تصحیح کرده و حتى به پیشنهاد خود او نیز فضلا و علماى دیگرى مانند واعظ خیابانى آن را تصحیح و مقابله کردند، که در کتاب علماى معاصرین در این باره مىنویسد:»نفس المهموم و نفثه المصدور، و الأنوار البهیّه و منتهى الآمال را دو مرتبه، و مفاتیح الجنان و الباقیات الصالحات را شش مرتبه در تبریز و تهران تصحیح و مقابله کردهام«.
هم چنین، واعظ خیابانى در کتاب »مجمع الشتات« در ذیل زندگینامه خودنوشتِ حاج شیخ عباس قمى(ره) - که به سال 1346 ق نوشته است- مىنویسد:»فقیر گوید... و با مترجم محترم مرحوم حاج شیخ عباس قمى- اعلى اللَّه مقامه و رفع فى الخلد اعلامه- صداقت تامّه داشتیم و مکاتبات و مراسلات کثیره فیما بین واقع شده، و در قم المحمّدیه و ارض اقدس رضوّیه و نجف اشرف - على ساکنیها آلاف الصلاه و السلام- کراراً و مفصلاً ملاقات افتاد و بر حسب الأمر ایشان و چندى از احباب، نفس المهموم و نقثه المصدور، و الانوار البهیّه، و مفاتیح الجنان و الباقیات الصالحات و منتهى الآمال را تصحیح و مقابله کردهام«
با توجه به مطالب یاد شده است، که جناب آقاى بهاء الدین خرمشاهى نوشتهاند: »... کتابى به این اتقان و پر اطّلاعى و خوش خوانى در سیره معصومین(ع) نداریم و مؤلف، که محدث بصیر و خبیرى است، در هر مورد، منابع و رواتِ هر خبرى، یا رویدادى را یاد مىکند«.پس از چاپ کتابِ منتهى الآمال، ناشر دخل و تصرفاتى در مطالب آن کرده، که اگرچه آن تصرفات جزئى بوده، و لکن محدّث قمى به شدت در کتاب مفاتیح الجنان، باب سوم، فصل هفتم، ذیل دعاى جعلى حبّى، داد سخن رانده، که نشان دهنده دقّت و وسواس محدّث قمى در نقل روایت و سیره اهل بیت است:
»... کتاب منتهى الآمالِ این احقر را تازه طبع کردند، بعضى از کتّاب آن، به سلیقه خود در آن تصرفاتى نموده؛ از جمله در احوال مالک بن یسر ملعون نوشته: از دعاى امام حسین(ع) هر دو دست او از کار افتاده بود الحمدلله، و در زمستان خون از آنها مىچکید الحمدلله و بر این حال خسران مآل بود الحمدلله، در این دو سطر عبارت، چهار لفظ الحمدلله، کاتب موافقِ سلیقه خود جزء کتاب کرده، و نیز در بعضى جاها بعد از اسم جناب زینب، یا امّ کلثوم به سلیقه خود لفظ خانم زیاد کرده، که زینب خانم و امّ کلثوم خانم گفته شود که تجلیل از آن مخدّرات شود، و حمید بن قحطبه را چون دشمن داشته، به واسطه بدى او حمید بن »قحبه« نوشته، لکن احتیاط کرده، قحطبه را نسخه بدل او نوشته، و عبد ربه را صلاح دیده عبد اللَّه نوشته، و زحر بن قیس که به حاء مهمله است، در هر کجا بوده به جیم نوشته؛ و امّ سلمه را غلط دانسته و تا ممکنش بوده، ام السلمه کرده، الى غیر ذلک.
و غرضم از ذکر این مطلب در اینجا دو چیز است: یکى آن که، تصرّفاتى که این شخص کرده، به سلیقه خود، این را کمال دانسته و خلافش را ناقص فرض کرده، و حال آن که، همین چیزى که او کمال دانسته، باعث نقصان شده؛ پس، از اینجا قیاس کنیم که چیزهایى را که از روى جهل و نادانى در دعاها داخل مىکنیم، یا به سلیقه ناقص خود بعض تصرفات مىنماییم و آن را کمال فرض مىنماییم، بدانیم که همان چیزها پیش اهلش سبب نقصان و بى اعتبارى آن دعا یا زیارت خواهد بود. پس شایسته است که ما به هیچ وجه در این باب مداخله نکنیم و هر چه دستورالعمل دادند، به همان رفتار نموده و از آن تخطّى ننماییم.
و دیگر، غرضم آن بود که معلوم شود، هر گاه نسخهاى که مؤلفش زنده و حاضر و نگهبان او باشد، این طور کنند با او، دیگر با سایر نسخ چه خواهند کرد و به کتابهاى چاپى دیگر چه اعتماد است، مگر کتابى که از مصنفات مشهور علماى معروفین باشد و به نظرِ ثقهاى از علماى فن رسیده و امضاء فرموده باشند...«
و باید تأسف خورد از اضافه احادیث ضعیف و جعلى، مثل حدیث کساء، که معروف است که در آخر کتاب مفاتیح الجنان محدّث قمى(ره) است و حال آنکه خود ایشان در کتاب منتهى الآمال آن حدیث را مجعول مىداند، بنگرید: »حدیث معروف به حدیثِ کساء، که در زمان ما شایع است، به این کیفیت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثین دیده نشده، مىتوان گفت از خصایص کتاب منتخب شیخ [طریحى] است«.
همان طور که افراطیون در نقل دعا و حدیث با هر سندى و حتى بدون مدرک، روایت و دعائى را به ائمه(ع) نسبت مىدهند، بعضى از روشنفکران نیز بدون اینکه درک صحیحى از روایات و یا ادعیه داشته باشند، به نقد کتابهاى محدّث قمى پرداختهاند و روایتى که تصور شده معناى صحیحى ندارد، آن را مستمسک خود قرار دادهاند و حال آنکه، همین خبر از مفسّر نامى و فیلسوف شرق علامه طباطبائى(ره) - توسط یکى از فضلاء- سؤال شده و ایشان در پاسخ، مضمون آن خبر را یکى از معجزات دانستهاند بنگرید:
»بسمه تعالى. اینکه کسى به عورت رسول اکرم(ص) نگاه کند، کور مىشود، ظاهرش این است که چشم نگاه کننده به مجرّد نگاه پیش از آنکه مشاهده کند، کور مىشود، نه اینکه نگاه مىکند و مىبیند، کور مىشود و این خاصیت تکریمى است، که خداى متعال به رسول خود عطا فرموده است.
و اینکه پس از رحلت رسول اکرم چیزى شبیه کف از دهانشان بیرون آمده بود، به دست گرفت و به صورت کشید و مالید، کفى بوده که در روایت، نفس نامیده شده و جان؛ یعنى روح آن حضرت نبوده و در عرف، نفس به خون هم اطلاق شده و این هم یک خرق عادت و معجزه دیگرى است. و السلام علیکم. محمد حسین طباطبائى«.
وفات محدث قمى
مرحوم دوانى در کتاب مفاخر اسلام، ج 1، ص 102-89، چهارده صفحه در ارتباط با وفات محدث قمى(ره) مطالب نوشته که احتیاج به تکرار نیست، و لکن در رابطه با تاریخ وفات ایشان، دو بیت از مرحوم حضرت آیت اللَّه سید حسن سیدى از نوادگان میرزاى قمى(ره) سروده شده، که مناسب است در اینجا نقل شود:
محدث الجلیل فى عصر الأخیر
فى شهر ذیحجّه من عشر الأخیر
فقد قضى من هذه الدنیا الدنى
ناداه ربّه فلبى فى الغرى
و نیز در طبقات اعلام الشیعه(نقباء البشر)، ج4، ص 46، ضمن استدراکات و تعلیقات، تاریخ وفات محدّث قمى را از قول شیخ على اکبر مروّج کرمانىِ مشهدى، که به فارسى سروده، چنین آورده است:
طبع پا اندر میان بنهاد و گفت
با مفاتیح الجنان شد در جنان
محدث قمى(ره) در 23 ذى الحجه 1359 قمرى مطابق با 2 بهمن 1319 شمسى بدرود حیات گفت.
نسخههاى خطى منتهى الآمال
کتاب منتهى الآمال در زمان حیات محدّث قمى چند بار به زیور طبع آراسته و کتاب نیز به وسیله ایشان تصحیح شده است. در تصحیح منتهى الآمال احتیاجى به استفاده از نسخههاى خطى منتهى الآمال نیست؛ چون نسخه چاپى تصحیح شده توسّط خود وى، ناسخِ نسخههاى خطّى منتهى الآمال است، لذا اگر چه نسخه خطّى منتهى الآمال به دست خطِّ مبارکشان بوده باشد، امّا با این حال، مناسب است تا یک نسخه خطّى از این کتاب را که شناسائى شده، در اینجا معرفى کنیم:
1. کتابخانه آیت اللَّه مرعشى نجفى، خطّى مجموعه آثار محدّث قمى، ش 12653، در فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مرعشى نجفى، ج 32، ص 142 و 143 نوشته شده: »مجموعه آثار، از خاتم المحدّثین شیخ عباس قمى، در گذشته 1359ق.
آغاز: بسم اللَّه الرحمن الرحیم، حمد و ثناى فراوان مىکنم خداى خود را که در این مدت عمر قلیل با کثرت اسفار و گرفتارىهاى زیاد که باعث پریشانى بوده، به علاوه تحصیل معاش، کتابهاى بسیار نوشتهام، و از جمله چند کتاب تألیف کردهام، که این مجموعه مشتمل است بر مسوّدههاى آنها بدینترتیب: دنباله فوائد الرجبیّه، کتاب منتهى الآمال، تتمّه المنتهى فى وقایع ایّام الخلفاء، و ترجمه مسلک دوم لهوف.
انجام: و این نماز در هر وقت و در هر جا مىتوان کرد، و لکن در سحرِ شب جمعه و روز جمعه مخصوصاً وارد شده و این نماز از اعمال نفیسه و کنوز خفیه است، که نبایست از خواصّ آن غفلت نمود.«و فهرستنگار در توضیح نسخه خطى مىنویسد: »مجموعه بسیار نفیسى است از مسوّدات آثار محدث قمى - رضوان اللَّه تعالى علیه- بدان گونه که در آغاز نسخه یاد شده، لکن به علّت اینکه آثار یاد شده به صورت پراکنده آمده، نتوانستیم که آنها را به طور مستقل و با آغاز و انجامِ نسخه گزارش کنیم«.و در بخش گزارش نسخه نوشته شده: »کاتب حاج شیخ عباس قمى، تاریخ کتابت: 1338 ق، تعداد برگ: 351«
تصحیح منتهى الآمال
کتاب منتهى الآمال با چاپ اوّل آن، که در حیات مؤلّف به طبع رسیده بود، و نیز با چاپ دوم منتهى الآمال، که به خطّ طاهر خوشنویس و توّسط محدّث تصحیح شده، مقابله دقیق شده و نیز با سایر چاپهاى حروفى مقابله و مراجعه شده و حتى المقدور تلاش شده تا چنان که محدث قمى(ره) مىخواسته، تصحیح شود.
در این تصحیح، کتاب ویرایش صورى هم شده؛ مانند به روز کردن رسم الخط و استفاده از علائم ویرایشى، و نیز اگر مطلبى افزوده شده، آن را در میان قلاب قرار دادهایم.کار دیگر، ضبط صحیح اسامى اشخاص است، کما اینکه به اعراب گذارى آیات، روایات و اشعار هم اهتمام داشتهایم.چاپهاى اخیر منتهى الآمال، هر جلد آن بیش از هزار صفحه بوده، ولى سعى شده تا هر جلد آن در حدود 600 صفحه در اختیار خوانندگان قرار گیرد.
در پایان، لازم است از حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ابوالحسن علوى لامردى(زید عزه) تشکر شود؛ زیرا ایشان کتاب را از اول تا آخر، کلمه به کلمه ملاحظه کردند و ضمن مراجعه به نسخههاى متعدد، به تصحیح اعلام، ضبط اسامى، امکنه و... و اعراب گذارى پارهاى از موارد پرداختند.
منبع:ماهنامه پگاه حوزه،شماره292
رمز فایل : www.hm57.ir